فهرست مطالب

نشریه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی
سال هفتم شماره 4 (پیاپی 20، زمستان 1382)

  • ویژه نامه ی مردم سالاری دینی
  • تاریخ انتشار: 1382/10/01
  • تعداد عناوین: 14
|
  • سخن فصل
  • صفحه 9
  • گفتگو
  • آیت الله محمد تقی مصباح یزدی صفحه 19
    اساس سیاست، بر رابطه ی میان حکومت و مردم استوار است که دو تفسیر دارد: یکی تفسیر این رابطه از ناحیه ی حکومت کنندگان است که جریان نفوذ از بالا به پایین است و دیگری از ناحیه ی مردم که این تفسیر نفوذ از پایین به بالا است.
    در ناحق بودن تفسیر اول جای بحث نیست، همچنان که غیر واقعی بودن عملی شدن تفسیر دوم هم بدیهی است.
    حساسیت اندیشه های سیاسی رابطه ی مردم و حکومت از نوع تفسیر دوم است. اهمیت این مساله در هر نظامی از یک نوع دغدغه های اشخاص در مورد جریان حاکم برخاسته است.
    در نظام های اریستوکراسی و دیکتاتوری، این دغدغه خود را بیشتر نشان می داده و در نظام دموکراسی با وجود اینکه باید مردم در سهم خود از جهت دخالت در تصمیم گیری های حکومت مطمئن باشند، موضوع رابطه ی مردم با حکومت از بالاترین حساسیت ها برخوردار است. همه ی شعارها و سخن سرایی ها در خصوص زمان سرنوشت مردم به دست مردم، تا زمانی است که با قدرت اکثریت افراد جامعه، شخص یا گروه خاصی در راس قدرت قرار گرفته است، از هنگامی که این مطلب صورت گرفت در مردم تحت حکومت دو نوع اضطراب به وجود می آید.
    1. دغدغه ی آن اقلیتی که با روی کار آمدن جریان مخالف، سرنوشت خود را در دست شخص یا گروهی می بینند که او را برای مدیریت سرنوشت اجتماعیش صالح نمی دانست.
    2. دغدغه ی آن اکثریتی که این جریان به روی کار آورد، که تا چه اندازه این شخص یا گروه بر سر عهد و پیمان خود باقی است؟
    اما اضطرابات مردمی در نظام های دینی و تجربیات عملی بیشتر در نظام های دینی مربوط به دوران های خیلی قدیم و باستانی درارتباط با حکومت انبیای الهی است که جزییات و خصوصیات آن در علوم سیاسی روز منعکس نیست. آنچه از گذشته برای اندیشه های سیاسی از تجربه ی عملی حاکمیت دینی مطرح است تجربه های عملی دوران حاکمیت کلیسا در غرب است که به نام خدا و دین، جریان کلیسا حدود ده قرن قدرت را در جوامع غربی در دست داشت و نظام خودکامه ای را به مردم تحمیل نمود و این تجربه این مردم غرب منشا پیدایش سکولاریسم و عقب گردی آنها از دین شد و با این سابقه تصویر مردم در جریان حکومت دینی نه تنها تصویر حاکمیت مردمی نیست بلکه تصویر حکومت مردمی است که مردم، یک مکلف و یک موظف بی اختیارند و متاسفانه این برداشت از غرب به جوامع اسلامی هم منتقل شد.
    از عوامل موثر در رابطه ی مردم باحکومت، موقعیت مردم در دیدگاه حکومت است. در دنیای غرب، موقعیت مردم در حکومت، از نظر اندیشه های سیاسی گذشته تا سه قرن قبل، موقعیت یک برده بلکه پایین تر، در موقعیت یک چهارپا تنزل داشته است. مستنداتی در این مورد در مقاله ذکر شده و در برابر این بینش، دیدگاه اسلام در خصوص موقعیت مردم از نظر حکومت با تکیه بر کلام امیرالمومنین علیه السلام، با دیدگاه گذشته ی غربیان ارزیابی شده است. از سه قرن گذشته تاکنون در غرب دیدگاه اندیشه های سیاسی نسبت به موقعیت مردم در حکومت رو به تحول گذاشت و برای نقش مردم در حکومت، سه راه پیش بینی شده که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
  • آیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی صفحه 41
  • مقالات
  • سید احمد علم الهدی صفحه 53
    اساس سیاست، بر رابطه ی میان حکومت و مردم استوار است که دو تفسیر دارد: یکی تفسیر این رابطه از ناحیه ی حکومت کنندگان است که جریان نفوذ از بالا به پایین است و دیگری از ناحیه ی مردم که این تفسیر نفوذ از پایین به بالا است.
    در ناحق بودن تفسیر اول جای بحث نیست، همچنان که غیر واقعی بودن عملی شدن تفسیر دوم هم بدیهی است.
    حساسیت اندیشه های سیاسی رابطه ی مردم و حکومت از نوع تفسیر دوم است. اهمیت این مساله در هر نظامی از یک نوع دغدغه های اشخاص در مورد جریان حاکم برخاسته است.
    در نظام های اریستوکراسی و دیکتاتوری، این دغدغه خود را بیشتر نشان می داده و در نظام دموکراسی با وجود اینکه باید مردم در سهم خود از جهت دخالت در تصمیم گیری های حکومت مطمئن باشند، موضوع رابطه ی مردم با حکومت از بالاترین حساسیت ها برخوردار است. همه ی شعارها و سخن سرایی ها در خصوص زمان سرنوشت مردم به دست مردم، تا زمانی است که با قدرت اکثریت افراد جامعه، شخص یا گروه خاصی در راس قدرت قرار گرفته است، از هنگامی که این مطلب صورت گرفت در مردم تحت حکومت دو نوع اضطراب به وجود می آید.
    1. دغدغه ی آن اقلیتی که با روی کار آمدن جریان مخالف، سرنوشت خود را در دست شخص یا گروهی می بینند که او را برای مدیریت سرنوشت اجتماعیش صالح نمی دانست.
    2. دغدغه ی آن اکثریتی که این جریان به روی کار آورد، که تا چه اندازه این شخص یا گروه بر سر عهد و پیمان خود باقی است؟
    اما اضطرابات مردمی در نظام های دینی و تجربیات عملی بیشتر در نظام های دینی مربوط به دوران های خیلی قدیم و باستانی درارتباط با حکومت انبیای الهی است که جزییات و خصوصیات آن در علوم سیاسی روز منعکس نیست. آنچه از گذشته برای اندیشه های سیاسی از تجربه ی عملی حاکمیت دینی مطرح است تجربه های عملی دوران حاکمیت کلیسا در غرب است که به نام خدا و دین، جریان کلیسا حدود ده قرن قدرت را در جوامع غربی در دست داشت و نظام خودکامه ای را به مردم تحمیل نمود و این تجربه این مردم غرب منشا پیدایش سکولاریسم و عقب گردی آنها از دین شد و با این سابقه تصویر مردم در جریان حکومت دینی نه تنها تصویر حاکمیت مردمی نیست بلکه تصویر حکومت مردمی است که مردم، یک مکلف و یک موظف بی اختیارند و متاسفانه این برداشت از غرب به جوامع اسلامی هم منتقل شد.
    از عوامل موثر در رابطه ی مردم باحکومت، موقعیت مردم در دیدگاه حکومت است. در دنیای غرب، موقعیت مردم در حکومت، از نظر اندیشه های سیاسی گذشته تا سه قرن قبل، موقعیت یک برده بلکه پایین تر، در موقعیت یک چهارپا تنزل داشته است. مستنداتی در این مورد در مقاله ذکر شده و در برابر این بینش، دیدگاه اسلام در خصوص موقعیت مردم از نظر حکومت با تکیه بر کلام امیرالمومنین علیه السلام، با دیدگاه گذشته ی غربیان ارزیابی شده است. از سه قرن گذشته تاکنون در غرب دیدگاه اندیشه های سیاسی نسبت به موقعیت مردم در حکومت رو به تحول گذاشت و برای نقش مردم در حکومت، سه راه پیش بینی شده که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
    کلیدواژگان: رابطه ی مردم و حکومت، مشارکت سیاسی، اجتهاد، تکلیف، نظام دموکراسی، مردم سالاری دینی، نظام های دینی، امت در لغت و اصطلاح، ولایت فقیه
  • محمدرضا تاجیک صفحه 93
    مقاله ی حاضر ضمن بررسی -، گفتمان مشخص پیرامون مردم سالاری دینی، یعنی رابطه ای درون گفتمانی میان مردم سالاری و دین؛ ملازمه ی تنگاتنگ میان مردم سالاری دینی با جامعه ی دینی؛ و گفتمانی که بر مبنای قرائتی ناظر بر مشروعیت الهی – مدنی شکل گرفته است؛ به شرایط مسلط کردن و نهادینه کردن گفتمان مورد نظر می پردازد.
    کلیدواژگان: مردم سالاری دینی، مشارکت سیاسی، دین، دموکراسی، رابطه ی مردم سالاری و دین، ارتباط تنگاتنگ جامعه ی دینی و مردم سالاری دینی
  • علی لاریجانی صفحه 113
    سکولاریسم همانند بسیاری دیگر از «ایسم» های دوره ی جدید، با نهضت اصلاح دینی آغاز شده است و اولین بار نیز تعبیر سکولاریزاسیون در زبان های اروپایی در معاهده ی وستقالی در 1648 م. که به جنگ های فرقه ای سی ساله خاتمه داد به کار رفت. این معاهده حاوی این معنی بود که وحدت دینی اروپای مسیحی از دست رفته و تقسیم آن به فرقه های کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان امری است غیر قابل اجتناب.
    ریشه یابی واژه ی سکولار از لحاظ لغوی و معنای اصطلاحی آن و ارتباط دادن بحث به حوزه ی سیاست و جامعه شناسی و متفکرینی که در تعریف و شرح دولت مدرن، بر جدایی سیاست و دولت از کلیسا و مذهب تاکید ورزیدند، همچنین معنی اندیشه ی دینی و مردم سالاری دینی از دیدگاه متفکرین اسلامی معاصر و مغایرت مردم سالاری دینی و سکولاریسم؛ مباحثی است که این مقاله به آن پرداخته است.
    کلیدواژگان: مردم سالاری دینی، سکولار و سکولاریسم، خاستگاه سکولاریسم، اصل استخدام، اندیشه ی دینی، ولایت، نسبت مردم با مقام ولایت، حکومت اسلامی
  • بهرام اخوان کاظمی صفحه 137
    بحث امکان یا عدم امکان تحقق دموکراسی در جوامع دینی هم از دیرباز و هم در یکی دو سده ی اخیر مطرح و مورد نظر بسیاری از اندیشمندان دینی و عالمان دینی بوده است تا جایی که برخی از علمای دین و روشنفکران مذهبی موافق با دموکراسی دین سالارانه، با رویکردی درون دینی در محورهای مختلفی برای وفاق اسلام و دموکراسی تلاش داشته اند. محورهایی همانند:- تطبیق فلسفه ی سیاسی دموکراسی با فلسفه ی سیاسی حکومت در اسلام.
    - پذیرفتن دموکراسی به مثابه یک نوع روش حکومت در اسلام. و...
    اما ظهور آموزه و نظام مردم سالاری دینی از پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در واقع یکی از اشکال نقادی بومی و دینی شده ی دموکراسی غرب در کشور ما و جهان اسلام است که با تدوین نظری و نضج عملی این آموزه؛ دموکراسی غرب با چالشی جدید مواجه گشته است.
    این مقاله از زاویه ی نقد دموکراسی لیبرال، رویکردی تحلیل گرانه به مردم سالاری دینی دارد و...
    کلیدواژگان: دموکراسی، دموکراسی لیبرال، دموکراسی غربی، انتقادات کلی از دموکراسی، مفاهیم حکومت و مردم، مردم سالاری دینی، آزادی، برابری، مشارکت سیاسی
  • غلامرضا خواجه سروی صفحه 169
    دین و دموکراسی دو مقوله ای هستند که امروزه در ایران مورد توجه شدید صاحب نظران می باشند. برخی با اعتقاد به مانعه الجمع بودن این دو هر گونه ارتباط آنها را منکر شده و برخی قائل به ارتباط متقابل دو مقوله شده اند. در این مقاله با نگاهی به مفاهیم دین و دموکراسی، خدمات متقابل این دو به یکدیگر در ایران بررسی شده و در نهایت، این نتیجه بدست می آید که اولا نوعی مردم سالاری همراه با ارزش هایش در متن اسلام (شیعی) وجود دارد و ثانیا اسلام (شیعی) در ایران موجب شده ارزش های دموکراتیک در جامعه ریشه گیرد و پایداری نسبی یابد؛ طوری که می توان گفت اگر در ایران دین حاکمیت نمی یافت امروزه در آن از ارزش های مردم سالار نیز خبری نبود.
    کلیدواژگان: دین، دموکراسی، مردم سالاری، خدمات متقابل، ایران
  • محمدرضا مجیدی صفحه 195
    همان گونه که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مقدمه اش اشاره دارد، علت اساسی و مشخص ناکامی دو نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، دور شدن از مواضع اصیل اسلامی، اتکا به الگوهای وارداتی و تقلیدی، ابهامات مفهومی و در وجه افراطی؛ جدا کردن دین از حیات اجتماعی ایران بود که این امر یک خطای بزرگ تاریخی محسوب می گردد. خطایی که چندین دهه، ملت را از گام نهادن در مسیر سعادت و تامین اهداف و آرمان های خود بازداشت.
    رنسانس انقلاب اسلامی به تمامی مسلمات اجتماعی و تاریخی جامعه و کشور ایران توجه نمود که نه تنها با نفی عنصر دین از عرصه های حیات اجتماعی، توسعه و آزادی و استقلال است یافتنی نیست، بلکه نفی دین، بدبختی و شقاوت بشر را به همراه خواهد داشت. این مقاله با رویکردی تاریخی تلاش می نماید مروری بر کامیابی ها و ناکامی های نهضت ها و جریان های فکری و سیاسی دو سده ی اخیر برای طراحی و ارائه ی الگویی از سیاست و حکومت داشته باشد که هم پاسخگوی مطالبات ملت مسلمان در این زمینه است و هم ظرف پاسخ گویی به درخواست های مطرح در عرصه ی حاکمیت بر سرنوشت خود، استقلال و آزادی و... خواهد بود و از این رهگذر، تجربه ی انقلاب اسلامی را در این زمینه (با تاکید بر الگوی مردم سالاری دینی) مورد توجه قرار می هد و توانمندی این الگو را در پاسخ گویی به آن مطالبات تاریخی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بررسی می کند.
    کلیدواژگان: : مردم سالاری دینی، حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، دموکراسی، لیبرالیسم، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مشارکت سیاسی، استقلال، ولایت فقیه
  • ابراهیم برزگر صفحه 225
    مردم سالاری دینی در ایران، حاصل پیشرفته ترین مباحث نظری از مشروطه تاکنون در حوزه ی فقه سیاسی از یک سو و واقعیت های عملی آن در جهان اسلام معاصر است. در موقعیتی که بیش از دو دهه از حیات مردم سالاری دینی در ایران می گذرد، خوف و رجاء یا امیدها و بیم های آن چیست؟ مقتضیات محیط درونی و فشارهای منطقه ای و بین المللی در قالب استراتژی خاورمیانه ای آمریکا و یا امواج جهانی شان، چه ضرورت های را پیش روی آن می نهد؟ رهیافت فقه سیاسی، چگونه رابطه ی دموکراسی را با یکی از ابعاد سه گانه ی آن یعنی فقه در صحنه ی عملی به تصویر می کشد و حاصل کشاکش اندیشه ی فقهی و واقعیت های دو دهه ی آن در ایران به کدامین نقطه رسیده است؟ بر این اساس بررسی این معضلات و مسائل در رکن موضوع شناسی از تکلیف شناسی فقه سیاسی، راه برون شدی از وضعیت موجودی را نشان می دهد. مولف پس از شرح کلیاتی در باب روش و چارچوب نظری به شیوه ی توکویل در تحلیل دموکراسی در آمریکا، در ترکیبی از حالت خوف و رجا؛ به بررسی امیدواری ها و بیم هایی که در مردم سالاری دینی ایران وجود دارد، می پردازد و به تناسب راه حل های اولیه ای را ارائه می دهد.
    کلیدواژگان: مردم سالاری دینی، دموکراسی غربی، اومانیسم، لیبرالیسم، دولت و حکومت و تفاوت ها، گفتار و رفتار نخبگان سیاسی، کارکرد تربیتی مردم سالاری دینی، نزدیک بینی سیاسی، ضعف کار تشکیلاتی
  • گزارش
  • هم اندیشی
  • تقی آزاد ارمکی، نجفقلی حبیبی، علی شیخ الاسلامی صفحه 269
  • نقد و معرفی کتاب
  • اعظم فاتح صفحه 283